سر بروی شانه های مهربانت میگذارم
عقده دل میگشایم گریه بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
***
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
خالی از خودخواهی من،برتر از آلایش تو
من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
***
عشق صدها چهره دارد،عشق تو آئینه داره
عشق را در چهره آئینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست
من تو را در جسته محراب دیدن دوست دارم
من تو را بالاتر از غم برتر از من دوست دارم
***
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سرگردان ابرم،قله آرامشم تو
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 8:14 توسط همیشه عاشق
|