باز باز باز باز خوابتو دیدم خدایا هر وقت قراره بمیرم با این خوابا منو ببر

تو کلاس بودیم تو جلو نشسته بودی و من ردیف پشت سرت

کلاس تموم شد و رفتی کنار میز استاد وایستاده بودی

من اومدم یه مشت کوچولو زدم به بازوت و گفتم حالا بدون خداحافظی میری